کمپ فیفا – فستیوال بندراتی
روایت ماجرای دکتر فوق تخصص فیزیوتراپی در کمپ فیفا - جشنواره بندراتی
رویداد کرمان، کتابها و آدمها
روایتها ناجی ما در زندگی حقیقی هستند
بخشو، صدای گمنام
گزارشگر رادیو گفت: عمو نجف تو که با بخشو سینه زدی اون سالها، صداش چه طور بود؟
عامو نجف: بخشو ... صدای بی صاحابی داشت ...
لفته و چاه نفت
زن تو رادیو شماره ای اعلام کرد که مردم اگر دیدند کسی سرمایه ملی را هدر می دهد با این شماره تماس بگیرد
دیگر چاپ نمی شود
از یک کتاب که تیراژش یک دانه بود و الان زیر خاک است می خواهم حرف بزنم.
منظورم یک کتاب زیرخاکی نیست منظورم مشخصاً یک کتاب...
سرمایه داری زار معاصر ماست
بخشی از مستند زار
زار چیست؟ مراسم زار چیه؟ زار از کجا میاد؟
الملک الله
با قصه های مومنانه می توان تنها شد ... به آنجای قصه که یکی می آید می شد تا خود تهران فکر کرد ... به اینکه خرابی استمرار ندارد ...
مبصر کلاس
اولین روز حکومتم، هیچ کس نبود که بر او حکومت کنم
آخرین درس ناخدا
وقتی اردشیر گفت لنج خریدم، کل خونه رفت رو هوا، کل می کشیدیم ولی بوآم تکونی نخورد ...
رساله ی مُمو سیاه
اگر بپذیرد، تقدیم میکنم به غلام فرج زاده ی سیاه. که در وانفسای بساز و بفروشِ زندگی، خانه اش توی قلبِ من درندشت و ویلایی ست.