روایت احسان عبدی پور از زیارت چوپان خالد نبی در ترکمن صحرا
وبلاگ
مطالب مرتبط
۱۹
بهمن
کمونیسم رفت ما ماندیم، حتی خندیدیم
روایت احسان از جوان مبارز دانشجو، در سال های 1355 و چند ماجرای کوتاه
۱۶
بهمن
ننه علی در گوتینگن
روایت داستان ننه علی در گوتینگن توسط احسان عبدی پور در فستیوال بندراتی
۱۶
بهمن
پاتیل‌ها را لت می‌زنم
پاتیل‌ها را لت می‌زنم - روایت احسان عبدی‌پور از مناسک عاشورا در بوشهر
استرالیا دو تا زده بودمان. وقتی هم نمانده بود. داشتند تکه‌پاره‌م...
۱۵
بهمن
گفت و گوی آرش تنهایی با احسان عبدی پور
بگذار به جای یک اسلحه دوتا داشته باشد
گفت و گوی آرش تنهایی با احسان عبدی پور در قَهوه خانه ی کاکی بوشهر
احسان عبدی‌پور کارگردان و فیل...
۱۴
بهمن
۱۳
بهمن
برای احسان
قبل از اینکه با احسان عبدی پور آشنا بشم، اول با نوشته هاش آشنا شدم. یعنی می خوندم چیزهایی ازش ولی نمی دونستم که این احسان با بقیه احسان...